Persia پارسا

A place to watch the beauty of the World منزلگاهی برای احساس زیبایی ها و آرامش

عکس من
نام:
مکان: Iran

I am moved to telegram & Instagram : :من به تلگرام و اینستاگرام کوچ کرده ام: http://Telegram.me/zabihmand https://www.instagram.com › zabihmand . . . ........................................Active,Smart,Successful,. . . Persian, M.A. in Urban Planning, M.B. in Civil Engineering, B.C. in IT & Tourism, teacher of Art (Latin Calligraphy).................................................. شهرزاد قصه های حافظ و سعدیم شمشیرم را از رو می بندم ، همچون مازیار و بابک ، اندیشه ام را سامان می بخشم چون داریوش و کوروش ، ایمانم را از زرتشت و محمد (ص) می گیرم و فریاد هایم را از رستم فرخ زاد . خون هرمزان در رگ های من می جوشد . من در برابر همه دشمنان سرزمینم خواهم ایستاد ، هرچند که بسان یزدگرد تنهاترین باشم . من خروشم را از کارون می گیرم ، صداقتم را از خلیج همیشگی فارس و سختی ام را از سهند . تشنه نیستم ، همچون کویر . دل من شهر سوخته سیستان است . چون ابرکوه سرو بر باور هایم استوارم و سخنم را از توس فرا می گیرم . این منم .زاده مهر پارس ، یک ایرانی

دوشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۶

یادداشت های خبرنگار روس از سفر به ایران

زمانی که عزم سفر به ایران کردم، سعی داشتم به یاد بیاورم که درباره این کشور چه چیزهایی می دانم.اما هر چه در ذهنم به ایران معاصر نزدیک تر می شدم، تصوری مه آلود و تاریک بوجود می آمد... روسری نه تنها مزاحمتی نداشت، بلکه زیبا هم بود.با سفر به ایران می فهمی که تا چه حد وجهه ساخته شده از این کشور توسط رسانه ها، ساختگی است.

یک خبرنگار روس شرح دیدار خود از ایران را منتشر کرد.

به گزارش « فردا » و به نقل از خبرگزاری نووستی روسیه « گایانه سیرانیان » خبرنگار این رسانه در یادداشت خود که « دیدار از ایران، کشوری دارای وجهه منفی » نام دارد به شرح سفر خود به ایران می پردازد.

در یادداشت این خبرنگار آمده است :

"ای پارس، تو خوبی، این را می دانم...."

زمانی که عزم سفر به ایران کردم، سعی داشتم به یاد بیاورم که درباره این کشور چه چیزهایی می دانم. اشعار "سرگی یسنین" درباره ایران، غزلیات پندآمیز سعدی، شراب، زن و خدا در رباعیات خیام در ذهنم پرسه می زدند. از درس تاریخ در مدرسه نام کشورگشایان بزرگ سرزمین پارس، کورش، داریوش و خشایار به یادم می آمد که امپراطوری بزرگ هخامنشیان را تاسیس کردند که از مصر تا شمال غرب هند و تا ارمنستان و کوه های قفقاز ادامه داشت. تصوری از کشوری مقتدر، با مردمی پرنشاط، با درایت و مغرور داشتم. اما هر چه در ذهنم به ایران معاصر نزدیک تر می شدم، تصوری مه آلود و تاریک بوجود می آمد: انقلاب اسلامی در سال 1979، تقریباً نبود روابط بین ایران و شوروی کمونیستی، جنگ طولانی ایران و عراق، نیروگاه اتمی بوشهر که همچنان ساخته نشده است، غنی سازی اورانیوم و برنامه هسته ای، مقابلات ایران و آمریکا و سخنرانی های جنجالی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران. همین نیز سبب کنجکاوی بیشتر می شد: دیدار از کشوری جالب و نادر (هرچند که در حقیقت چنین نبود، زیرا تمدن های ما بسیار نزدیک هستند) و دیدن این که مردم در آنجا چگونه زندگی می کنند، مردمی وارث فرهنگی کهن که از پشت چشم بندهای سیاسی و ایدئولوژیکی پیدا نیستند.

"کشوری نیلگون، شاد..."

پیش از سفر، آشنایانی که از خاور شناسی اطلاعی نداشتند، سوالاتی شاید احمقانه اما قابل درک می پرسیدند: "نمی ترسی؟". بیشتر مردم روسیه درباره ایران، تنها از اخبار اطلاع دارند که در این اخبار نیز نه تنها از زندگی معاصر کشور و اخلاق و آداب و سنن چیزی گفته نمی شود، بلکه همانند آمریکا، هراس از بدست آوردن بمب هسته ای در ایران و تهدیدهای بی پایان از بمباران ایران توسط آمریکا با هدف "جوانمردانه" جلوگیری از پدید آمدن یک قدرت هسته ای دیگر را ترسیم می کنند. ایران، دولتی مقتدر است که پس از انقلاب اسلامی به خودکفایی اقتصادی رسیده و می تواند مدعی تبدیل شدن به قدرتی منطقه ای باشد. از این رو نیز مقامات ایران به هر تلاشی برای دست درازی به استقلال آن، پاسخی بسیار سخت می دهند. سخنان غیر مطلوب رئیس جمهور کنونی درباره اسرائیل و برنامه هسته ای نیز، بنظر من تنها تبلیغاتی سیاسی هستند که کمتر وجه اشتراکی با واقعیت دارند. احمدی نژاد که سال 2005 بطور غیر منتظره به حکومت رسید، به سیاست میانه روی و عملگرایی روسای جمهور پیشین خود، یعنی رفسنجانی و خاتمی که هدفشان مدرنیزه سازی کشور و بهبود روابط با غرب بود، خاتمه داد. در ایران رئیس جمهور کنونی اپوزیسیونی جدی دارد که پیش از همه متشکل از افراد سرشناس پایتخت است. .....

به عبارت دیگر، من چنین برداشت کردم که کنترلی کلی بر طرز فکر ایرانیان وجود ندارد، بر خلاف آنچه که مطبوعات می گویند.

"من امروز از صرافی پرسیدم،

که برای هر روبل نیم تومن می دهد..."

فکر نمی کنم بیان حقایقی پیش پا افتاده درباره نقش برتر اقتصاد بر سیاست و ایدئولوژی سبب آزردگی خواننده شود. هر چقدر هم که رسانه ها و سیاستمداران آمریکایی و غربی تصوری تاریک از ایران ایجاد می کنند، باز هم کمپانی های غربی بسیار فعالانه در بازار این کشور کار می کنند. در خیابان های شهر می توان تبلیغات "نوکیا"، "کداک"، "بنتون" و سایر مارک های مشهور را دید. در عین حال ایرانیان سعی دارند از همه نظر مستقل و خودکفا باشند. کمپانی عظیم "ایران خودرو" نه تنها به مونتاژ خودروهای سواری رنو و پژو، و "ایران خودرو دیزل" به مونتاژ خودروهای باری، اتوبوس و مینی بوس بنز، هیوندای و حتی خودروهای روسی "گازل" و "سوبول" می پردازند، بلکه خود نیز اتومبیل هایی از جمله سمند و سورن را تولید می کنند که بنا به گفته متخصصین، قابلیت رقابتی با خودروهای چینی و کره ای را دارند. خودروی سمند از سال 2005 به روسیه راه یافته است و پیشبینی می شود که در آینده نیز خلاء در بازار روسیه را پر کنند. دراین کارخانه، خط تولیدها توسط کمپانی های ژاپنی ساخته شده اند و فلسفه ژاپنی مدیریت نیز حکمفرماست که طبق آن از کارگر جزئی تا رئیس کمپانی همه لباسی یکسان می پوشند. ایرانیان تمایل بسیاری به همکاری با کمپانی های روسی داشته و درصدد سازمان دهی تبادل کارشناسان در عرصه های گوناگون برای فعال سازی تجارت و اندیشه خلاقه هستند. اما آنان واکنشی بایسته از سوی روسیه را نمی بینند و می گویند که تنها سفر ولادیمیر پوتین به تهران می تواند سبب توسعه روابط اقتصادی دوجانبه شود.

"عزیزم با چادر دوستی مکن..."

علیرغم این توصیات یسنین که "با چادر دوستی مکن..." و "پوشاندن گونه های زیبا از جهانیان، گناه است" پس از مدتی کوتاه، یعنی حدود 3 ساعت و نیم پرواز از مسکو به تهران، پیش از فرود در مهرآباد مجبور شدیم مانتو پوشیده و روسری سر کنیم. در ابتدا روسری نه تنها مزاحمتی نداشت، بلکه زیبا هم بود، اما روز دوم از آنجاییکه اجازه برداشتن آن را نداشتیم، با وجود این که برای خارجی ها سخت گیری زیادی نیز وجود ندارد، کمی عصبی ام می کرد. البته چادر سیاه که زیبایی خیره کننده زنان و دختران ایرانی در آن پوشیده شده است، اولین چیزی است که به چشم یک خارجی می خورد و در ابتدا برداشتی منفی درباره فراموش شدگی زنان و عدم تساوی حقوق زن و مرد ایجاد می کند. اما در حقیقت زنان ایران از حقوقی برابر برخوردارند. آنان می توانند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند، کار می کنند و مراحل ترقی را می پیمایند. خود مردان ایرانی می گویند که اگر قانون حجاب لغو شود، دختران ایرانی در آن واحد این را فراموش نموده و با سر باز به خیابان می آیند. اما باید گفت که مردم ایران بر خلاف مردم افغانستان و پاکستان مذهبی سنتی نیستند و فرهنگ کهن ایرانی کار خود را می کند. در عین حال، حجاب مشکل اصلی زنان ایران نیست. مردان ایران در پاسخ به سوال من که مشکل اصلی زنان این کشور چیست، پاسخ دادند که زنان فارغ التحصیل می شوند، کار می کنند، اما پس از ازدواج می خواهند خانه بنشینند و فرزندان خود را تربیت کنند! در نتیجه برای من این سوال پیش آمد که این آیا مشکل زنان ایران است و یا مردان ایران؟ که البته باید گفت این مشکل نه تنها در ایران و بلکه در سراسر جهان وجود دارد...

"طلای سرد ماه،

رایحه خرزهره و شب بو.

خوب است راه رفتن سلانه سلانه

در میان آرامش کشوری آبی و دلنواز..."

نوابغ همیشه از پس زمان و مکان می بینند. سرگی یسنین که هیچ گاه سرزمین پارس را ندیده بود، توانست دقیقاً حس من درباره آن را توصیف کند. بارزترین برداشت ها و خاطرات من از سفر به ایران، مربوط به شب های تهران و اصفهان هستند. شهر پس از پایان روز کاری نیز به زندگی خود ادامه می دهد. خانواده ها و دوستان شب ها در پارک ها قدم می زنند و در اصفهان روزها روی چمن کنار زاینده رود فرش پهن می کنند، قلیان می کشند، والیبال بازی می کنند و... . یک چنین اتمسفر آرامش بخشی بسیار دلنواز است. بنظر می رسد که امنیت در کشور را علاوه بر رژیم و قوانین سخت، اخلاق اجتماعی نیز تامین می کند.

پس از دیدن شهرهایی با فرهنگ و تمدن متفاوت به این نتیجه می رسی که بسیاری از خصوصیات به طبیعت و آب و هوا بستگی دارد. شهرهای جنوبی شبیه یکدیگرند، تفلیس، بارسلونا و تهران: شهرهایی احاطه شده با کوه هایی نیلگون، بلوارهایی پهن و سرسبز، ریتم نه چندان تند زندگی و شب هایی گرم که در تهران با جوی های روان آن، حسی وصف ناپذیر از رمانتیزم و سرزندگی را ایجاد می کنند.

"شالی خراسانی هدیه می کنم

و هدیه می کنم فرشی شیرازی را..."

با سفر به ایران و آشنا شدن با زندگی معاصر این کشور، مردم پر نشاط، فراستمند و مغرور آن، می فهمی که تا چه حد وجهه ساخته شده از این کشور توسط رسانه ها، ساختگی است. همه شایعات را می توان رد کرد. حتی از زمانی که کورش کبیر یهودیان را از بردگی آزاد کرد، تا کنون روابطی محترمانه بین ایرانیان و یهودیان وجود دارد.

تنها در ایران نیست که برنامه هسته ای وجود دارد. به گفته کارشناسان، 15 کشور در مرز دستیابی به فناوری های هسته ای هستند و می توانند در آینده ای نزدیک و در صورت لزوم، به قدرت هسته ای تبدیل شوند. در عین حال ایرانیان تاکید می کنند که برنامه هسته ای آنان صلح آمیز است و به گفته "مهدی کلهر" معاون رئیس جمهور ایران، زمان سلاح هسته ای گذشته و مهم برنامه هسته ای به خودی خود نیست، بلکه انگیزه برای مردم است.

در ایران به برنامه آمریکا برای استقرار سیستم های دفاع ضد موشکی در چک و لهستان که گفته می شود برای دفاع از ایالات متحده و متفقین آن در برابر تهدید ناشی از ایران است، با تحیر می نگرند. بعقیده ایرانیان، چنین تبلیغاتی از سوی آمریکا از یک سو در راستای ایجاد وجهه ای خوفناک از ایران هستند که از سوی دیگر اهداف واقعی آمریکا را پشت پرده قرار می دهند.

و اگر به تصوری منفی که از این کشور ایجاد می کنند باور کرد، شانس لذت بردن از سرسبزی و خرمی و کوه های ایران و گردش شبگاهی در پارک جمشیدیه و کوچه پس کوچه های باریک دربند از دست می رود، و نمی توان میدان امام اصفهان را دید که دومین میدان بزرگ جهان است و سایر مساجد عظیم و زیبا و کاخ های شاه را و نمی توان غذای ایرانی را چشید. برای درک ایران و شناخت آن، باید بخواهی که آن را بشناسی و درک کنی.