آموخته ام که

براي دل سپردن به صداي سخن عشق ، اراده و اختيار داريم.

آموخته ام که رفاقت و دوستي واقعي به رشد خود ادامه مي دهد.

آموخته ام که افراد زيادي هستند که تو را دوست دارند، اما نمي دانند احساسشان را چگونه نشان دهند.

آموخته ام که نمي تواني کسي را وادار کني که به تو عشق بورزد

تنها کاري که مي تواني انجام دهي اين است که کسي باشي که مورد عشق ديگران واقع شود.

آموخته ام که بلوغ و پختگي به تجربيات و درس هايي که آموخته اي بستگي دارد، نه به تعداد جشن تولدي که برگزار کرده اي .

آموخته ام که فقط کافي نيست که اطرافيان تو را ببخشند، گاهي اوقات هم بايد ياد بگيري که خودت را ببخشي .

آموخته ام که شرايط زندگي ما ممکن است بر آنچه که هستيم تاثير گذاشته باشد، اما براي آنچه که مي خواهيم بشويم خودمان مسئول هستيم.

آموخته ام فقط به اين دليل که دو نفر با يکديگر اختلاف دارند، به اين معنا نيست که آنها يکديگر را دوست ندارند و فقط به اين دليل که با يکديگر اختلاف ندارند به اين معنا نيست که يکديگر را دوست دارند.

آموخته ام آنچه که در زندگي ات داري مهم نيست ، بلکه آنجه که در زندگي ات اهميت دارد ، مهم است.

آموخته ام که ما مجبور نيستيم دوستان خود را تغيير دهيم اگر درک کنيم که آن ها خودشان تغيير مي کنند.

آموخته ام که سال ها طول مي کشد که اساس يک اعتماد ساخته شود ،ولي براي ويران کردن آن اعتماد، فقط چند ثانيه کافي است.

آموخته ام که تو نبايد براي کشف يک راز، خيلي مشتاق باشي . اين امر براي هميشه مي تواند زندگي ات را تغيير دهد .

آموخته ام که زندگي تو مي تواند در ظرف چند ساعت با کمک افرادي که هرگز تو را نمي شناسند، تغيير کند.

آموخته ام که دو انسان مي توانند به يک چيز مشابه نگاه کنند و چيزي کاملا متفاوت را مشاهده کنند.

آموخته ام که سال ها طول مي کشد تا اساس يک اعتماد ساخته شود ولي براي ويران کردن آن اعتماد، فقط چند ثانيه باقي است