Persia پارسا

A place to watch the beauty of the World منزلگاهی برای احساس زیبایی ها و آرامش

عکس من
نام:
مکان: Iran

I am moved to telegram & Instagram : :من به تلگرام و اینستاگرام کوچ کرده ام: http://Telegram.me/zabihmand https://www.instagram.com › zabihmand . . . ........................................Active,Smart,Successful,. . . Persian, M.A. in Urban Planning, M.B. in Civil Engineering, B.C. in IT & Tourism, teacher of Art (Latin Calligraphy).................................................. شهرزاد قصه های حافظ و سعدیم شمشیرم را از رو می بندم ، همچون مازیار و بابک ، اندیشه ام را سامان می بخشم چون داریوش و کوروش ، ایمانم را از زرتشت و محمد (ص) می گیرم و فریاد هایم را از رستم فرخ زاد . خون هرمزان در رگ های من می جوشد . من در برابر همه دشمنان سرزمینم خواهم ایستاد ، هرچند که بسان یزدگرد تنهاترین باشم . من خروشم را از کارون می گیرم ، صداقتم را از خلیج همیشگی فارس و سختی ام را از سهند . تشنه نیستم ، همچون کویر . دل من شهر سوخته سیستان است . چون ابرکوه سرو بر باور هایم استوارم و سخنم را از توس فرا می گیرم . این منم .زاده مهر پارس ، یک ایرانی

دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۷

زیمنس

اول اکتبر - سالروز تاسیس شرکتی است که همواره از پیشگامان تحقیق و توسعه فناوری بوده است. در این مطلب مروری فهرست وار خواهیم داشت بر تاریخچه این شرکت: \

ماجرا از جایی شروع شد که آقای Werner Siemens که فرزند چهارم یک خانواده 16 نفری کشاورز بود همراه با دوستش Johan Georg Halske موفق به اختراع دستگاه تلگرافی شد که در آن از یک سوزن برای سوراخ کردن کاغذ استفاده می شد (جالب است بدانید وسایل مورد استفاده در تهیه این دستگاه عبارت بود از یک جعبه سیگار و مقداری سیم مسی).آنها سپس در روز دوشنبه یکم اکتبر سال 1847 برابر با نهم مهر 1226 خورشیدی شرکتی را به ثبت رساندند که هدفش توسعه و استفاده از این اختراع بود. این شرکت 12 روز بعد مالک اولین کارگاه خود شد. دیری نپایید که پیاده سازی اولین خط طویل ارتباطی در اروپا به طول 500 کیلومتر از برلین تا فرانکفورت به این شرکت پیشنهاد و واگذار شد. برادران آقای زیمنس به نام Sir William در انگلستان و Carl در روسیه به معرفی شرکت خانوادگیشان پرداختند که منتج به عقد قرارداد برقراری خطوط تلگراف روسیه در سال 1850 شد، شبکه ای بطول 10000 کیلومتر که در مدت 2 سال به مدیریت Carl عملیات اجرایی آن به اتمام رسید همچنین راه اندازی شبکه کابل 11000 کیلومتری از لندن تا کلکته (که از تهران هم عبور میکرد) و از ایرلند تا نیویورک از دیگر نتایج تلاشهای برادران زیمنس است.

ایستگاه مخابره تهران در سال 1880
از دیگر اختراعات آقای زیمنس می توان به تولید سیم پیچ متحرک در سال 1877 اشاره کرد که در سال 1920 توسط آزمایشگاه بل در بلندگو ها استفاده شد. در سال 1881 مولد برق (از توربین آبی) آقای زیمنس برای روشن کردن اولین سری روشنایی الکتریکی معابر در شهر Godalming انگلستان استفاده شد، همچنین آقای زیمنس را پدر اتوبوس برقی می نامند که اولین بار که در سال 1882 ساخته و آزمایش شد. در سال 1888 فردریش سوم، امپراطور آلمان وی را به طبقه نجیب زادگان ارتقا داد که از این پس نام وی به Werner von Siemens تغییر یافت. او در روز ششم دسامبر 1892 جهان را بدرود گفت.


در سال 1919 شرکت زیمنس و Halske همراه با دو شرکت دیگر Osram، معروفترین تولید کننده لامپ را تشکیل دادند. در سال 1920 دستگاه فاکسیمایل معرفی شد و در سال 1927 خط ارتباطی برلین-وین با استفاده از دستگاههای زیمنس همراه با Karolus و Telefunken راه اندازی شد.در دهه 50 شرکت زیمنس به تولید رایانه، نیمه هادی ها، ماشین های لباسشویی و دستگاه تنظیم ضربان قلب پرداخت؛ در 1964 مرکز ارتباط ماهواره ای تلفن در Bavaria بدست زیمنس احداث شد که امروزه بزرگترین در نوع خود است. در 1980 اولین سوییچ تلفن دیجیتال زیمنس تولید شد؛ در سال 1988 این شرکت همراه با GEC؛ Plessey شرکت امنیت و فن آوری انگلستان را بدست آوردند و زیمنس تحت عنوان Siemens Plessey بازار سیستم های هوانوردی، رادار و کنترل ترافیک را در دست گرفت. در سال 1997 زیمنس اولین تلفن همراه دارای نمایشگر رنگی را به جهان معرفی کرد. در سال 2004 این شرکت تولید زمان سنج های مسابقات فرمول یک را به دست گرفت. در آوریل 2007 بخش های ارتباط ثابت و سیار زیمنس با بخش های مشابه نوکیا ادغام و شرکت "شبکه های نوکیا زیمنس" شکل گرفت. در حال حاضر Peter Löscher مدیریت زیمنس را برعهده دارد. از مهمترین محصولات این شرکت میتوان به لوکومتیو، دستگاههای پلیر خانگی، سوییچ های تلفن، تلفن های همراه، دستگاههای کنترل نیروگاهی، تجهیزات شبکه های تلفن همراه، توربین های بخار، میکرو کنترلر ها و دستگاه MRI اشاره کرد.
اندکی در مورد تلفن های همراه:تولید اولین تلفن همراه زیمنس به 1985 و با نام Mobiltelefon C1 باز میگردد، اولین تلفن GSM در سال 1994 با نام S1 به بازار عرضه شد،(همانگونه که گفته شد) در سال 1997 S10، اولین تلفن همراه رنگی جهان با قابلیت نمایش رنگهای سبز، آبی، قرمز و سفید توسط این شرکت ارائه شد.


سال 99 ، SL10 ، اولین تلفن کشویی این شرکت معرفی شد،

پس از خرید بخش تلفن همراه شرکت Bosch در سال 2000 زیمنس اولین تلفن همراه با قابلیت پخش MP3 و کارت حافظه را تحت عنوان SL45 معرفی کرد .

شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۷

دست ها ! the hands !

يک توپ بسکتبال تو دست من تقريباً 19 دلار ميارزه .يک توپ بسکتبال تو دست مايکل جوردن تقريباً 33 ميليون دلار ميارزه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A basketball in my hands is worth about $19.A basketball in Michael Jordan's hands is worth about $33 million. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک توپ بيس بال تو دست من شايد 6 دلار بيارزه .يک توپ بيس بال تو دست راجر کلمن 4.75 ميليون دلار ميارزه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A baseball in my hands is worth about $6. A baseball in Roger Clemens' hands is worth $4.75 million. It depends on whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک راکت تنيس تو دست من بدون استفاده است .يک راکت تنيس تو دست آندره آقاسي ميليونها ميارزه .بستگي داره تو دست کي باشه .

A tennis racket is useless in my hands. A tennis racket in Andre Agassi's hands is worth millions. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک عصا تو دست من مي تونه يه سگ هار رو دور کنه .يک عصا تو دست موسي درياي بزرگ رو مي شکافه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A rod in my hands will keep away an angry dog.. A rod in Moses' hands will part the mighty sea. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک تيرکمون تو دست من يک اسباب بازي بچگانه است .يک تيرکمون تو دست داوود يک اسلحه قدرتمنده.بستگي داره تو دست کي باشه .

A slingshot in my hands is a kid's toy. A slingshot in David's hand is a mighty weapon. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
دوتا ماهي و پنج تيکه نون تو دست من دوتا ساندويچ ماهي ميشه.دوتا ماهي و پنج تيکه نون تو دستاي عيسي هزاران نفر رو سير ميکنه .بستگي داره تو دست کي باشه .

Two fish and 5 loaves of bread in my hands is a couple of fish sandwiches. Two fish and 5 loaves of bread in Jesus' hands will feed thousands. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
همونطور که مي بيني، بستگي داره تو دست کي باشه .پس دلواپسي ها، نگراني ها، ترس ها، اميدها، روياها، خانواده ها و نزديکانت رو به دستان خدا بسپار چون ...بستگي داره تو دست کي باشه .

As you see now , it depends whose hands it's in.So put your concerns, your worries, your fears, your hopes, your dreams, your families and your relationships in God's hands because... It depends whose hands it's in.

دستها ! THE HANDS

يک توپ بسکتبال تو دست من تقريباً 19 دلار ميارزه .يک توپ بسکتبال تو دست مايکل جوردن تقريباً 33 ميليون دلار ميارزه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A basketball in my hands is worth about $19.A basketball in Michael Jordan's hands is worth about $33 million. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک توپ بيس بال تو دست من شايد 6 دلار بيارزه .يک توپ بيس بال تو دست راجر کلمن 4.75 ميليون دلار ميارزه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A baseball in my hands is worth about $6. A baseball in Roger Clemens' hands is worth $4.75 million. It depends on whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک راکت تنيس تو دست من بدون استفاده است .يک راکت تنيس تو دست آندره آقاسي ميليونها ميارزه .بستگي داره تو دست کي باشه .

A tennis racket is useless in my hands. A tennis racket in Andre Agassi's hands is worth millions. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک عصا تو دست من مي تونه يه سگ هار رو دور کنه .يک عصا تو دست موسي درياي بزرگ رو مي شکافه.بستگي داره تو دست کي باشه .

A rod in my hands will keep away an angry dog.. A rod in Moses' hands will part the mighty sea. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
يک تيرکمون تو دست من يک اسباب بازي بچگانه است .يک تيرکمون تو دست داوود يک اسلحه قدرتمنده.بستگي داره تو دست کي باشه .

A slingshot in my hands is a kid's toy. A slingshot in David's hand is a mighty weapon. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
دوتا ماهي و پنج تيکه نون تو دست من دوتا ساندويچ ماهي ميشه.دوتا ماهي و پنج تيکه نون تو دستاي عيسي هزاران نفر رو سير ميکنه .بستگي داره تو دست کي باشه .

Two fish and 5 loaves of bread in my hands is a couple of fish sandwiches. Two fish and 5 loaves of bread in Jesus' hands will feed thousands. It depends whose hands it's in.
-------------------------------------------------
همونطور که مي بيني، بستگي داره تو دست کي باشه .پس دلواپسي ها، نگراني ها، ترس ها، اميدها، روياها، خانواده ها و نزديکانت رو به دستان خدا بسپار چون ...بستگي داره تو دست کي باشه .

As you see now , it depends whose hands it's in.So put your concerns, your worries, your fears, your hopes, your dreams, your families and your relationships in God's hands because... It depends whose hands it's in.